حاج آقا روح الله ... به در خانه ی حاج آقا مدرس رسید ...

طلبه ی جوان وارد اتاق آقای مدرس شد؛ سلام کرد، قدری خمید و همان جا پای در نشست که سوزِ برف بود و درزهای دهان گشوده ی در. ...

[مدرس] خیر آقا ... اصولا نظام سلطانی را نظم مطلوبی برای امت و ملت نمی دانم. امروز سلطان درمانده ی قاجار، در آستانه ی سقوط نهایی، تازه متوجه شده است که خوب است سلطنت کند نه حکومت؛ خدمت که نه خیانت این غول بی شاخ و دم که معلوم نیست از کدام جهنمی ظهور کرده و چطور او را یافته اند و چطور او را از دربانی سفارت آلمان به این جا رسانده اند ...

[حاج آقا روح الله]شما به تنومندی رضاخان اعتراض دارید یا به بیگانه پرستی اش؟
مدرس: منظورت چیست فرزندم؟
آقا روح الله: زمانی که ضمن بحث می فرمایید « این غول بی شاخ و دم»، انسان به یاد لاغری بیش از اندازه ی شما در برابر غول اندامی رضاخان می افتد و این طور تصور می کند که مشکل شما با رضاخان، مشکلِ شکل و شمایل و تنومندی است. نه این که او را آورده اند بی هیچ پیشینه در علم سیاست و دین و جاهل  است و مستبد و به دلیل همین جهل هم او را نگه داشته اند نه هیکل.
مدرس سکوت کرد.
سکوت به درازا کشید...


عذر می خواهم حاج آقا! قصد آزارتان را نداشتم؛ شما وقتی در حضور جمع به مسامحه به تنومندی یک نظامی بدکار اشاره می کنید؛ بخشی از موجودیت آن نظامی اشاره می فرمایید که پدیدآمدنش در ید اختیاز آن نظامی نبوده و اراده ی الهی و تنومندی پدر و مادر روستایی احتمالا در آن نقش داشته است. در این حال شما را به بی عدالتی متهم خواهند کرد و اعتبار کلام عظیمتان را ... درک نخواهند کرد ...

مدرس: ... کاش شما با همه ی جوانی تان، به جای من، به این مجلس شورا می رفتید. شما به دقت و موثر سخن می گویید، حاج آقای جوان!


آقا روح الله: ممنون محبتتان هستم حضرت حاج آقا مدرس اما من این مجلس را چندان شایسته نمی دانم که جای روحانیت باشد. آن چه را که شما می گویید دیگران هم می توانند بگویند. آن چه که شما می توانید انجام بدهید که دیگران نمی توانند، دعوت جمیع مسلمانان ایران است به مبارزه ی تن به تن با قاجاریان و رضاخانیان و جملگی ظالمان و و ابستگان به اجانب.
اگر سرانجام به کمک ملت حکومتی بر کار آوردید که عطر و بوی حکومت مولا علی علیه السلام را داشت، وظیفه ی خود را به عنوان یک روحانی مبارز تمام عیار انجام داده اید.

... شما با دقت و قدرت، به نقاط ضربه پذیر رضاخان ضربه نمی زنید بلکه ضربه هایتان را غالبا به سوی او و دیگران، بی هوا پرتاب می کنید. شما در سنگر مشروطیت ایستاده اید اما یکی از رهبران ما سال ها پیش، از مشروعیت سخن گفته است و در اسلام، شرع بر شرط مقدم است.

شما به اعتقاد این بنده ی ناچیز، این جنگ را خواهید باخت و رضاخان، به هر عنوان خواهد ماند و بساط قلدری اش را پهن خواهد کرد ...

مدرس: حاج آقا روح الله، اگر زحمتی نیست یا هست و قبول زحمت می کنید، بیشتر به دیدن ما بیایید. بیایید و با ما گفت و گو کنید. البته بیشتر مایلم که در خلوت تشریف بیاورید تا دو به دو در باب مسائل مملکت و مشکلات جاری حرف برنیم و بعد شما نظریات و خواسته های مرا به گوش طلاب جوان حوزه برسانید...

امام: سعی می کنم، آقا.

 

منبع: کتاب «سه دیدار» از نادر ابراهیمی

نوشته شده در پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۶ ساعت 22:49 توسط : سجاد | دسته :
  • []